*هر ترانهای که محسن چاوشی برای سریالها میخواند، یک «اتفاق» است
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۵۰۸۲۴
یا فیلم سنتوری را بدون صدای خسته «رفیق من، سنگ صبور غمها» ببینید؟ حالا برای چندمینبار فرمول جادویی صدای چاوشی جواب داده است؛ او جمعه هفته پیش، برای سریال «رهایم کن» (به کارگردانی شهرام شاهحسینی از پلتفرم فیلیمو) یک قطعه به همین نام منتشر کرد و باعث شد تا هم سریال شاهحسینی سرزبانها بیفتد و خیلیها که از پخش این سریال باخبر نبودند، کنجکاو شوند و هم نام خودش و قطعهاش همه سایتهای موسیقی را درنوردد و برای مدتی ترند شبکههای اجتماعی شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
راز محسن خان چاوشی چیست که میتواند با انتشار آهنگ -کاری که در آن تخصص دارد و نه بیشتر از آن- اینطور موثر باشد؛ سریالی را از دیده نشدن نجات دهد، باعث در دل رفتن سریال دیگری شود و در بیانی پرادعاتر؛ موثرترین و در عینحال اجتماعیترین شخصیت موسیقایی ایران در عصر ما باشد؟ اول بیایید تاریخچه را مرور کنیم، شاید در این بینابین، جادوی چاوشی رخ نشان دهد.
محسن؛ ناجی سریالها
بله! همیشه «اولین» بودن مهم است؛ اولین کسی که ترانه تیتراژ برای سریالها و فیلمهای ایرانی خواند یا اولین خوانندهای که برای تبلیغ بیشتر فیلم/سریال، کلیپی منتشر کرد یا اولین هنرمندی که در متن فیلم/سریالی ترانه و تصنیف خواند و... ولی محسن چاوشی نشان داده که اولین بودن اهمیت ندارد و «بهترین» بودن مهمتر است.
تیتراژ سریال «شهرزاد» را -که نخستین سریال پرهزینه نمایش خانگی بود- ابتدا علیرضا قربانی خواند به آهنگسازی فردین خلعتبری و ترانهسرایی افشین یداللهی. یعنی تیم برندهای که سریال دوستداشتنی شب دهم را در یادها ثبت کردند. ولی نتیجه آنی نشد که باید! اینجا بود که محسن چاوشی پا به میدان گذاشت و با صدای متفاوتش و انتخاب ترانههایش توانست سریال شهرزاد را در یادها ثبت کند. او برای این سریال حسن فتحی، ۱۳ قطعه اختصاصی خواند که به فراخور در تیتراژ سریال، کلیپهای تبلیغی و متن سریال استفاده شد؛ «همخواب، به رسم یادگار، کجایی، افسار، ماه پیشونی، خداحافظی تلخ، شهرزاد، فندک تبدار، دی ای دل، کاش ندیده بودمت، هوام دوباره پسه، جمعه و دیوونه» قطعههایی بود که او خواند و یکی یکی گرفت و شهرزاد را بالا و بالاتر برد؛ به حدی که نمیتوان شهرزاد را بدون صدای او تصور کرد.
سریال «خسوف» (به کارگردانی مازیار میری از پلتفرم نماوا) با بازیگرانی جوان و کمتر شناخته شده، پخش شد و بعد پخش قسمتهای آغازین (و احتمالا نگرفتن کار!)، چاوشی برای این سریال هم اجازه نشر ۲ قطعه از کارهای قدیمیاش به نامهای «باب دلمی» و کجا بودی را داد تا در تیتراژهای شروع و پایان سریال استفاده شود. همخوانی این قطعه لطیف توسط عوامل و بازیگران سریال، باعث شد تا خسوف از سریال متوسط، خود را بالا بکشد و بیشتر در نزد مخاطب دیده و شنیده شود.
البته قبلتر از اینها، چاوشی با پلتفرمهای پخش فیلم همکاریهای موثری داشت؛ چاوشی یکی از قطعههای پرحاشیههایش را برای سریال «همگناه» (به کارگردانی مصطفی کیایی از پلتفرم فیلیمو) منتشر کرد. «همون بوسی که دادی توی دالون...» و صدای بوقی که در قطعه جاگذاری شده بود، حاشیهای بود که برای این قطعه ساخته و باعث شد تا سریال همگناه نیز بیشتر نُقل محافل شود. یک همکاری مثبت و سازنده که بُعد تبلیغی خوبی هم برای تیم کیایی ساخت.
مشهورترین همکاری چاوشی با سریال تلویزیونی برای سریال «بانوی عمارت» (به کارگردانی عزیزالله حمیدنژاد از شبکه ۳) است که با داستان عاشقانه قجریاش با تیتراژ چاوشی در یادها ماند. سبک این قطعه، مشابه کارهایی بود که او پیش از این برای شهرزاد ساخته بود با صدای خواننده همراه و شعری از شهریار. انگار که یک قطعه از شهرزاد جا مانده باشد و به شبکه ۳ رسیده باشد! داستان قطعه «چه شد» هرچه باشد، بیشک یکی از عوامل موفقیت سریال پربیننده تلویزیون شد.
قطعه «بیست هزار آرزو» هم نباید از قلم انداخت که البته اختصاصی سریال «دیوار به دیوار» (به کارگردانی سامان مقدم از شبکه ۳) نبود و بعد از انتشار در سایتها، در متن سریال هم مورد استفاده قرار گرفت.
اما آخرین همکاری چاوشی با تلویزیون به سریال سایهبان (به کارگردانی برادران محمودی از شبکه ۲) برمیگردد؛ تیتراژ این سریال، میزبان قطعه «مریضحالی» چاوشی بود. ترانه سخت این قطعه باعث شد زیاد در بین مردم جا باز نکند ولی چاوشی همچنان جایگاه اثرگذاری خود را بیرون از این قاب، حفظ کند.
بد نیست بدانید چاوشی یکی از قطعاتش را به سریال پخش نشده نمایش خانگی «عقرب عاشق» (به کارگردانی حسین سهیلیزاده) فروخته است. قطعه «پستچی» با صدای چاوشی، یکی از مواد تبلیغی این سریال است که با صحنههایی از این سریال پخشنشده، در فضای مجازی دست به دست شد. جالبتر آنکه تهیهکننده این سریال، تیتراژش را هم با صدای چاوشی بسته است؛ قطعه «یاد چشم تو میافتم» که در فضای مجازی منتشر شده، تیتراژ این سریال نادیده است!
تازهترین همکاری محسن چاوشی با سریالسازها -همانطور که در ابتدای متن خواندید- برای سریال «رهایم کن» (به کارگردانی شهرام شاهحسینی از پلتفرم فیلیمو) است. آهنگ چاوشی باعث شد علاقهمندان سریال در قسمت نهم، از کلیپی با صدای چاوشی ذوقزده شوند و بسیار دیگر که از اساس از وجود و پخش این سریال آگاه نبودند، نامش را جستوجو کنند. البته هنوز آماری از مقبولیت این قطعه و همینطور سریال، در دست نیست ولی ترند شدن «رهایم کن» در توئیتر و پخش شدن و پربازدید شدن آن در اینستاگرام نشان میدهد محسن چاوشی باز هم به هدف زده و همکاری موفق دیگری با یک محصول فرهنگی (اینجا یعنی سریال رهایم کن) رقم زده است.
محسن؛ همکار فیلمها
فعالیت چاوشی در سینما اما، متفاوت از سریالهاست. صدای او اگرچه حضور در سینما را با تجربه ناکام و پرحاشیه «سنتوری» (به کارگردانی داریوش مهرجویی) تجربه کرد و البته تجربه خوبی هم از آب درنیامد! (شاید قدیمیترها حاشیههای دستمزد ناچیز چاوشی و مشکلاتی که برای دو قطعه «سنتوری» و «سنگ صبور» پدید آمد و مصاحبههای بعد از توقیف فیلم را به یاد بیاورند) ولی چاوشی بازگشت به پرده نقرهای را با کلیپ موفق و قطعه بسیار محبوب «دلبر» کلید زد؛ قطعهای که برای فیلم «مصادره» (به کارگردانی مهران احمدی) ساخته شده و حالوهوای این فیلم را تداعی میکرد ولی در خود فیلم مورد استفاده قرار نگرفت و یکی از مواد تبلیغی فیلم شد.
بعد از این کار موفق، تهیهکنندگان دیگری هم به استفاده از این فرمول تن دادند و یکی از کارهای چاوشی را برای اثرشان میخریدند تا به عنوان مواد تبلیغاتی بهرهبرداری کنند؛ «حلالم کن» برای «ژن خوک» (به کارگردانی سعید سهیلی) و «شبی که ماه کامل شد» (به کارگردانی نرگس آبیار) از همین روش برای تبلیغ بیشتر فیلم خود و -اصطلاحا- وایرال شدن استفاده کردند. محسن چاوشی برای فیلم مواد تبلیغی -و نه متن فیلم- پرحاشیه «لاتاری» (به کارگردانی محمدحسین مهدویان) هم خواند ولی به دلیل مضمون تند آن، کنار گذاشته شد.
محسن؛ گمنامترین خیر مشهور!
برخی از علاقهمندان محسن چاوشی میگویند از بین این همه تکآهنگی که او برای فیلمها و سریالها منتشر کرده، تنها قطعاتی که اسم خود اثر را دارند، جدید ساخته شدهاند و بقیه جزو آثار قدیمی او محسوب میشوند. ولی این آثار قدیمی هم داستانی دارد!
میگویند چاوشی تعدادی قطعه ساخته شده و تنظیم شده دارد، کارهایی که برای انتشار آمادهاند و هرکدام اسم مستقلی دارند. این قطعات آماده که -به تهیهکننده خاص یا نهادی- فروخته میشوند، هزینه کارهای خیر میشوند. یعنی چاوشی بدون نام، درآمد حاصل از فروش از این قطعات را صرف آزادی زندانیان یا نجات افرادی میکند که در تامین هزینه درمان ماندهاند. درست مثل همان روشی که مدتهاست در پیج اینستاگرامش با کمک علاقهمندان و مردم انجام میدهد و هزینه درمان و دیه بسیاری را تاکنون جمعآوری کرده است. البته «شهروند» نتوانست از صحت این ادعاها مطرح شده مطمئن باشد ولی کارهای خیر و فعالیت اجتماعی محسن چاوشی در اینستاگرام و تایید چندباره آن، چیزی نیست که نیاز به تایید ما داشته باشد.
محسن چاوشی؛ همین و تمام!
یکبار روزنامهنگاری درباره محسن چاوشی چیزی قریب به این مضمون نوشته بود که: محسن چاوشی موجود عجیبی است؛ با این همه اقبال عمومی، نه از عکس و مصاحبه آنچنانی خبری هست و نه کنسرت و دیدار رو در رو. سالها از فعالیت هنریاش میگذرد و هنوز استیج را تجربه نکرده، از تور داخلی و بینالمللی هم خبری نیست، مصاحبه نمیکند و نه حتی دوست دارد زیاد دیده شود. اینقدر که در کاور بیشترِ آلبومهایش از عکس خودش خبری نیست! دایره اطرافیان و نزدیکانش چندان گسترده نیست، جز معدودی از اطرافیان بقیه زیاد سر از کارش درنمیآورند و روابطش با اغیار بسیار محدود است. در مجامع عمومی رخ نشان نمیدهد، به تلویزیون نمیآید، پشت پرده میماند، اظهارنظر چندانی نمیکند، فعال فضای مجازی محسوب نمیشود و...
پس چرا همیشه در بورس خبرهاست، هر حرکتش مورد توجه است، قطعاتش محبوب و ترند میشود و با این همه گوشهگیری، درست در وسط میدان است؟ -شاید- چون چاوشی در این سالها و در اغلب انتخابهایش، بهترین زمان و رسانه را انتخاب کرده. مدتی آلبوم منتشر میکرد تا از مانیفستش بگوید، بعدتر شد سلطان تکآهنگ و حالا خواندن و انتقال پیام از طریق سریالها. این شم اوست که به درستی نبض مخاطب را میگیرد و میداند چه بخواند، کجا بخواند و کِی بخواند.
او با همه در انظار نبودنش، بدون شوآف، نرم و نزدیکِ مردم (و نه فقط طرفدارانش) حرکت میکند؛ با عاشقانههای موردپسند مردم، سخاوتمندانه همراه میشود و به اندازه یک آلبوم کامل برای سریال شهرزاد مایه و وقت میگذارد. حال مردم خوب است، «برقص آ» و «بیستهزار آرزو» را منتشر میکند، حالشان خوب نیست به طعنه میخواند: «از اون جنون چه خبر؟»
*نویسنده : سیدمهرزاد موسوی
۵۷۵۷
کد خبر 1755327منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: شبکه نمایش خانگی محسن چاوشی موسیقی محسن چاوشی برای سریال صدای چاوشی رهایم کن سریال ها باعث شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۵۰۸۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افشاگریِ وحیدِ نونخ: در چابهار چندین بار بیهوش شدیم
چند هفتهای است که مخاطبان شبکه یک حدود ساعت۲۲ به تماشای فصل پنجم سریال دیدنی «نونخ» مینشینند و با ماجراهای نورالدین خانزاده و همشهریهایش همراه میشوند. شخصیتهایی که در این سریال حضور دارند طی این پنج فصل به کاراکترهای دوست داشتنی و محبوبی تبدیل شدهاند و هرکدام طرفدارانی برای خود پیدا کردهاند.
به گزارش جام جم، یکی از این شخصیتها وحید با بازی سید حسین موسوی است که در سری جدید حضور پررنگتری به نسبت فصلهای قبلی دارد و با آن گویش شیرین کردی مدام سر به سر عمو کاووس میگذارد و با موقعیتهای طنزی که ایجاد میکنند، زوج خوبی را تشکیل دادهاند. موسوی متولد کردستان است و ازسال۱۳۸۳ وارد عرصه بازیگری شده وتئاتر را اززادگاهش شروع کرده است. با نمایشهای بسیاری روی صحنه رفته، اما یکباره با بازی در نقش وحید در مجموعه نونخ درخشید و مورد توجه قرار گرفت. وحید درفصل جدید با نورالدین وسایر همشهریهایش از غرب تا جنوب کشور همسفر شده و قصههای جذابی را در سریال خلق کردهاند.
معرفی ظرفیتهای استاناز موسوی میپرسیم، شما از دهه ۸۰ وارد عرصه بازیگری شدید و به واسطه تئاترهای بسیاری روی صحنه بودید، اما با سریال نونخ به مخاطبان تلویزیون معرفی شدید. البته این اتفاق برای خیلی از بازیگران اصلی این سریال افتاد و یکباره به چهرههای محبوب و مشهوری تبدیل شدند.
نونخ چه ویژگیهایی دارد که باعث دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن بازیگرانش میشود. وی پاسخ میدهد: به نظرم مهمترین ویژگی این سریال این است که از فضای آپارتمانی خارج شده، چون به هر حال سالهای بسیاری بود که سریالهای طنز در یک فضای بسته آپارتمانی ساخته میشد، اما سعید آقاخانی با این سریال طبیعت زیبای کردستان، ویژگیها و جاذبههای بسیاری از این اقلیم را به مخاطب نشان داد.
من فکر میکنم همین موضوع باعث شد توریستها و گردشگرها به این استان سفر کنند، چون آقای آقاخانی با این سریال ظرفیتهای بسیاری از این استان را به مخاطب معرفی کرد که باعث جذب توریست میشود. اینکه سریال نونخ در بحث گردشگری و آشنایی مخاطبان با اقلیم کردستان چقدرنقش داشته، موضوع دیگری است که از این بازیگر میپرسیم و او تصریح میکند: تا جایی که میدانم این سریال توانست تاثیرات خوبی در این زمینه داشته باشد.
بهخصوص در فصل پنجم که به شهرها و استانهای دیگر هم سفر کردیم و مخاطب تصاویر زیبایی از طبیعت و جاده در این سریال دید که کار بسیار سختی بود، اما به قدری این سریال مورد توجه قرار گرفت و دیده شد که واکنشهای مثبت و خوبی را در پی داشت، چون ما همیشه دوست داشتیم سریالی درباره قومیتها بهویژه اقوام کرد ساخته شود که بسیار مهماننواز هستند و منابع بسیاری در آنجا وجود دارد که برای سرمایهگذاری مناسب است.
این موارد در سریال نونخ وجود داشت و برای استان ما اتفاق خوبی است و باعث شد دیده شود و مردم به این استان بیشتر سفر کنند.
تضاد کاووس و وحیدوی درباره ویژگیهای شخصیتی وحید و تقابل او با عموکاووس توضیح میدهد: فکر میکنم از همان ابتدا آقای امیر وفایی خیلی هوشمندانه بین وحید و عمو کاووس تضادی ایجاد کرد که این تضاد و تنش که بین این دو نفر هست، موقعیتهای کمدی خلق کرد که مردم دوست دارند.
البته این اتفاق در سری جدید بیشتر شد که باز هم از هوشمندی نویسنده و کارگردان بود. همین ویژگی باعث شد وحید بازیگوشتر شده و شیطنتش هم بیشتر شود که همین موضوع جای کار را برای بازی در این نقش هم بیشتر میکند. در کل من شخصیت وحید را دوست دارم.
نکته مهمتر اینکه در عین شیطنتهایی که میکند، ویژگیای دارد که من خیلی این ویژگی را دوست دارم؛ وحید احترام بزرگترها را همیشه نگه میدارد و هیچ بیادبی به آنها به خصوص عمو کاووس نمیکند. در ادامه داستان و در سکانسهایی هم میبینید همین وحید که سر به سر عمو کاووس میگذارد، از یک جایی به بعد تنها مونس او میشود و به او کمک میکند و این تحولی که در شخصیت وحید در طول داستان به وجود میآید، برای من خیلی جذاب بود.
بیهوشی از شدت گرمانونخ در سری جدید سفر جادهای را از غرب به جنوب آغاز کرده است و قطعا چنین سفری به نقاط مختلف ایران میتواند سختیهایی را در پی داشته و همچنین جذابیتهایی را هم برای بازیگر به همراه داشته باشد. موسوی در این خصوص بیان میکند: از آنجا که اغلب بچهها از مناطق کوهستانی آمده بودند، در سفری که به چابهار داشتیم، یکباره به جایی میآمدیم که هوای گرم و مرطوبی داشت.
آن هم حدود ۱۱ ساعت در فضای بسته مینیبوس که یک مینیبوس قدیمی بود و هیچ وسیله تهویهای هم نداشت. شیشهها هم باید بسته میبود تا صدای خارج از ماشین مزاحمتی برای فیلمبرداری نداشته باشد. یکی از اتفاقاتی که در این سکانسها میافتاد این بود که ما مدام به خواب میرفتیم. یعنی وسط فیلمبرداری یکی از بازیگران به خواب میرفت و بقیه او را بیدار میکردند تا دیالوگ بگوید.
این اتفاق برای ما خیلی عجیب بود. تا اینکه یکی از بچههای چابهار گفت که شما بیهوش میشدید، نه اینکه بخوابید! چون به خاطر گرمای زیاد برای لحظاتی خون به مغزتان نمیرسید. ما دو ماه این وضعیت را داشتیم و برای هر کدام از ما تکرار میشد. این، یکی از اتفاقات و سختیهای کار برای ما بود. این بازیگر در سریال «راز بقا» هم با آقای آقاخانی همکاری داشت.
او درباره تعامل با آقاخانی برای ایفای نقش میگوید: یکی از ویژگیهای آقای آقاخانی همین مسأله است که فضا را برای تعامل و خلاقیت بازیگر ایجاد میکند. من بارها موقع فیلمبرداری دیدم که چطور درباره ایده بچهها و طنز موقعیت با همدیگر صحبت میکردند و این ایدهها خیلی به طنز موقعیت صحنهها کمک میکرد. یعنی بچهها در طنز، موقعیتهایی که ایجاد میشد همگی نقش داشتند و به نظرم این تعامل و اتفاق خوبی بود.
یکی از نکاتی که در طنز بازیگران سریال به چشم میخورد این است که در عین اصالتی که در گفتار و رفتارشان دارند، شوخیهایشان خیلی به روز است. به عنوان مثال از اصطلاحات بازی مافیا خیلی استفاده میکنند. میتوان گفت این به روز بودن، ارتباط شخصیتها و داستان را با مخاطب بیشتر و عمیقتر کرده است. موسوی در این باره توضیح میدهد: این اتفاق برای من به عنوان بازیگر خیلی جذاب بود.
فکر میکنم همین شوخیها و اتفاقات به روز سریال باعث میشود مخاطبان از ردههای سنی مختلف با شخصیتها و ماجراها ارتباط بگیرند. مردم هم خیلی این شوخیها و دیالوگها را دوست داشتند. این را از بازخوردی که در فضای مجازی از مردم میگیرم، میگویم. یا حتی نکاتی که درباره سریال «مختار» میگوییم و درباره آن صحبت میکنیم، به دل مخاطب نشسته است.